صبح در کوچه‌ی ما منتظر خنده‌ی توست

سلام

می نویسم آنچه را که مقدر باشد

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۱۱ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۱۴ پدر

پربیننده ترین مطالب

  • ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۷ سلام

محبوب ترین مطالب

  • ۱۰ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۴۶ حج 99
  • ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۷ سلام

حمل کردن یک راز درد دارد ...

خفقان نگیریم 

باید برای دانستن هر چیز آماده بود 

باید آماده اش کنیم 

سلام به کنجد من heart

م . الف گندم
۱۶ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یک اتفاق شیرین در حال شکل گرفتن است ............

winkheart

م . الف گندم
۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۹:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خواندن ، نوشتن ، گفتن ...

دغدغه‌های معمول یک خانه و زندگی ...

باید فکری برای به‌سامان شدنشان داشته باشم ! 

کمک به مادرم در خانه تکانی 

درست کردن طرح درس کتاب تولید محتوی 

اوووه کلاس های ضمن خدمت مجازی و جلسات کارگاهی و حل تمرین های آنها 

نگو نگو خانه تکانی 

و وسوسه جدید همسر برای تغییر خانه 

و دندان درد و دندان درد و دندان درد  و دکتر مونا نوه دایی ام که وقت ندارد تا بعد عید و دندانهایی که مونا مونا می کنند دوتایی باهم 

frowncrying

م . الف گندم
۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در حال مطالعه کتاب « سه کتاب » از زویا پیرزاد هستم . 

خوبه فضاسازی اش جوره 

هنوز دنبال نوشته هاش بدو بدو ندارم 

enlightened

م . الف گندم
۱۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

تسویه حساب و تمام دیروز دانشگاه ....

امروز خانه 

heartfrown

م . الف گندم
۱۹ آذر ۹۵ ، ۲۲:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

در همین وقت جنگ جهانی درگرفت . چه جنگی؟ آیا اینبار دشمن از مشرق می آمد یا از مغرب ؟ از شمال  یا از جنوب ؟ چه فرق می‌کرد؟ هر بیست و پنج یا سی سال یک‌بار، یعنی مدت زمان لازم برای ساختن سرباز ، جنگ به پا می‌شود  و پنج یا شش سال ، یعنی مدت زمان لازم برای کشتن سربازی که ساخته شده است ، طول می‌کشد ؛ پس از آن دوباره سرباز می‌سازند و دوباره جنگ می‌کنند. خلاصه جنگ درگرفت ....

قسمتی از داستان هفت شهر عشق نوشته روژه ایکور

این صادقانه ترین جمله‌هایی هست که راجع به جنگ خوندم و شنیدم 

هر روز باید هنگام نهار آمار کشته‌ها رو بشنویم 

سندباد رو دیدید دو قلعه با هم جنگ داشتند و کشته می دادند حالا با هر آرمانی هر گروه حق را با خودش می دانست ( آدمهای بند انگشتی بودند ) علی بابا هر دو حاکم را کف دستهاش گذاشت و بردشان روی ایوان قلعه گفت شما دوتا با هم دعوا دارید چرا بقیه باید کشته شوند حالا اینقدر همدیگر را بزنید تا یکی از شما بمیره . 

کاش جنگ نبود ....

همین الان اخبار : یک تانکر مواد منفجره کنار زائران منفجر شده ،در مسیر بازگشت در مرکزی رفاهی کنار شش اتوبوس زائران ایرانی ، بیش از 70 نفر شهید شده‌اند . 

واقعا متاسفم 


sad

م . الف گندم
۰۴ آذر ۹۵ ، ۱۹:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

با توجه به تب هفته کتاب و آزادی من از بند درس و مشق با دخترک راهی کتابخانه شدیم و کارت عضویت را دریافت کردم . 

و کورکورانه و هیجان زده بین صف تنگ قفسه ها قدم زدم و اولین کتاب هایی که از انتشارات مرکز و نیلوفر را دیدم انتخاب کردم . بهترین کتابهایی که خوانده‌ام حاصل این دو نشر بوده و اطمینان بیشتری به آنها دارم . 

خلاصه از سه کتاب به تصادف انتخاب شده فقط از رمان کوری اثر ژوزه ساراماگو بدم نیامد خلاصه داستان به قلم لیلا صادقی در نت موجود هست . 

و من می خوانم .....

 

coolyes

م . الف گندم
۰۲ آذر ۹۵ ، ۱۲:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

پس از سلام و صلوات بر مقربین درگاه حق 

امروز درخواست فارغ التحصیلی دادم تا دو هفته دیگرجوابش می‌آید و وقت حضور می دهند .

قبلنا همین طور دیمی تایپ می‌کردم حالا که به نیم‌فاصله و ویرگول و کلمات جدا و سرهم حساس شدم (درجریان ویراستاری پایان‌نامه که هستید ؟!)

چه کنم با این وسواس ؟!!

مطمئن هستم به همین زودی این عادت درست‌نویسی را کنار خواهم گذاشت. 

باقی بقایتان 

heartcoolwink

 

 

م . الف گندم
۰۱ آبان ۹۵ ، ۱۲:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امروز و در وبلاگی این جمله از کتاب فلسفه زندگی را خواندم :

 کامو نقل می کند: "دروغگویی فقط این نیست که چیزی بگوییم که امر واقع نیست. بلکه همچنین، و مخصوصا، این که چیزی بیش از امر واقع بگوییم و جایی که صحبت از دل است چیزی افزون بر آن چه حس می کنیم بگوییم نیز دروغگویی است."

.

.

یکی از دوستان سال 77 یادش بخیر وقتی ازش ساعت می‌پرسیدی مثلا می گفت 5 و 54 دقیقه و 7 ثانیه می گفتم ثانیه نمی خواد دیگه جواب می داد اگه بگم 5و54 دقیقه دروغ گفتم .

devil

م . الف گندم
۱۵ مهر ۹۵ ، ۱۶:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امشب شب قدره ..........

بین این بازار مکاره بنجل خر شده ام . مال خر این همه طرار . درست وسط جهنم تو ایستاده ام ، آنجایی که نظر تو نیست .

 و هرکجا نظرت نباشد همان جا جهنم است و من پلشتِ ژنده پوشِ متعفن، رویی نمانده برایم که خودنمایی کنم و شجاعت نشستنِ در درگاهت داشته باشم .

پاکم کن .

اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ.

فقیرم

گرسنه ام

عریانم

من را یکی از همه بدان و بگو بهشت تو کجای این همه جهنم است .

mail

م . الف گندم
۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۱:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر