شب های کشدار
دلم می خواهد بوی عید همه جای خانه بپیچد و من جانمانم از او
جا نمانم از پیشنهاده (پروپازول) ، اردیبهشت نزدیک است !!
اینقدر دلم خواست شیرینی بپزم که مقاومت محال بود و پختم و شیرینی گردویی خوب شد نمیگویم عالی چون کمی رنگش ..فقط کمی طلایی شد دلم میخواست سفید باشد .
چند روزهست که میخواهم هفت سین خوشگل درست کنم ولی نه وقت گیرهست و... این یکی نه ...
سبزه مانده هنوز ...
توی باغچه لوبیا چشم بلبلی - فلفل دلمه ای رنگی - لوبیا موزاییکی ( تخت هست و بعد از پخت خیلی بزرگ میشود در حد یک سکه 500 تومانی) کاشتم هنوز سر نزده .
خانه تکانی که تا سه ساعت مانده به سال تحویل فایده ندارد چون یک ماه پیش انجام شد و دوباره هیچی سرجای خودش نیست .
از خوابیدن و جا موندن هراس داشته باشی بده ؟
از اینکه احساس کنی هوارتا کار داری و دلت بخواد بخوابی و بعد مانعش بشی بده ؟
من خوابم می یاد یعنی برم بخوابم ؟ امشب هم ترجمه تموم نشه ؟
*دیروز یک حسن یوسف خوشگل خریدم چند رنگه و کوچک باید بزرگش کنم .
چه خوب .
موفق باشید.